حسين فرزند علي رضا قوللر آغاسي بود. علي رضا يكي از هنرمندان و استادان نقش پرداز بر روي كاشي و قلمدان به شمار مي رفت. حسين فن و هنر نقش اندازي روي كاشي و روغن كاري بر ديوار را از نه سالگي نزد پدر آموخت . در آن زمان استاد علي رضا يك كارگاه كاشي پزي در خيابان الماسيه (باب همايون) داشت . پس از مرگ پدر چندي كارگاه او را مي گرداند. محمد مدبردوست و همشاگردي اش در كارگاه پدر،او را در اين دوره كوتاه در نقش اندازي روي كاشي و گرداندن كاشي او را ياري مي داد . پس از چندي كارگاه و كار كاشيگري را رها كرد و به نقاشي ساختمان پرداخت.
حسين قوللر آغاسي نخستين كار نقاشي از داستان هاي شاهنامه و واقعه كربلا را به سفارش مشهدي صفر اسكندريان ، قهوه چي قهوه خانه معروف به مشد صفر در ميدان سيد اسماعيل بالاي آب انبار سيد اسماعيل آغاز كرد . هفته ها ، شبانه روز در اين قهوه خانه مي ماند و داستان هايي را كه از زبان شاهنامه خوان و نقال قهوه خانه مي شنيد ،بر روي پرده و بوم مي آورد.
قوللر آغاسي يكي از دوتن بنيانگذاران شيوه خيالي نقاشي سنتي معروف به نقاشي قهوه خانه بود. او در نقش پردازي حماسه سازان ملي و مذهبي و رمز قهرمان سازي با رنگ و روغن ، و بهره گيري از واقعيات و انباشته هاي ذهن و خيال چيرگي و مهارت برجسته اي نشان داده است . از پرداختن به طبيعت و طبيعت سازي پرهيز مي كرد و ميان سبك و شيوه كار خود و نقاشان طبيعت ساز فرق عمده اي مي گذاشت. او خود اين فرق را چنين بيان كرده است : ما از همان اول از طبيعت سازي پرهيز كرديم . كتابي كه نخوانده بوديم! دنيا را هم كه نگشته بوديم ! مداحي نوحه خوانده بود، آقايي منبر رفته بود ، نقالي شاهنامه نقل كرده بود . ما هم چيزهايي در خيال مان پرورديم و جرأت كرديم و نقش اين خيال را آشكار ساختيم . اگرما طبيعت سازي مي كرديم ، اگر اصول را رعايت مي كرديم كه جايمان در قهوه خانه نبود . نقاش مردم كه نمي شديم .
نقاشي هاي زيادي از او به نام او باز مانده كه در موزه ها و مجموعه هاي خصوصي ،يا در دست مردم هست از آثار او مي توان به موارد زير اشاره كرد:
نبرد رستم و اشكبوس (جنگ هفت لشكر) ـ 1319
رستم و سهراب ـ 1321
گرفتار شدن خاقان چين به كمند رستم ـ 1325
مصيبت كربلا ـ 1330
كشته شدن ديو سفيد به دست رستم ـ 1333
استاد حسين قوللر آغاسي زندگي سخت و ملالت باري را گذراند . سرانجام در تنگدستي و فقر و تنها و بي يار و همدم در آذر ماه 1345 در گوشه بيمارستان در گذشت. او را در گورستان مسگر آباد به خاك سپردند.